ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
همچـنان دانهٔ اسـپـند که از جـوش افتاد دخترت بیرمق و سوخته، خاموش افتاد بسکه از صبح ز عطر شهدا مست شدی پیکرت تنگ غروب است که مدهوش افتاد ما نـدیـدیـم ولی عـمّـه پـیـاپـی میگـفـت با سرِ زانوی خود، شمر به پهلوش افتاد پشت پاخوردی و از پشت زمین افتادی خواهرت چند قـدم آمد و بیهـوش افتاد جگرت سوخت، دلم سوخت، حرم رفت به باد یادگـاریِ تو در واقـعـه از گـوش افـتاد |